احساس می کنم که هر اندازه ما به بزرگی و عظمت والای خداوند عالمیان بیش از گذشته واقف شویم به همان نسبت در خودمان احساس بزرگی و عزت خواهیم کرد چرا که ما بنده ی ان خدای بزرگیم.
چگونه امکان دارد انسان برای رسیدن به هدفها و ارمانهای والای خویش از وسایل حقیر و زشت بهره گیرد .ارمانهای عالی و هدفهای بزرگ جز در قلبهای بزرگ ریشه نمی زنند .
بنابر این چگونه امکان دارد که قلب روشن به وسیله ای زشت دست زند یا که ذهنش به سوی ان جلب شود.
اگر بخواهیم از باتلاقی لجنزار بگذریم تا به ساحل سعادت برسیم بدون شک کثافتهای این باتلاق ساقهایمان و حتی زمینی که بر ان قدم میزنیم الوده می کند . هم چنین اگر از وسیله ای ناشایست برای رسیدن به هدفهایمان بهره گیریم الودگی ان به لباس روحمان خواهد چسبید و در روح و روانمان و حتی در هدفهایمان که بدان دست می یابیم اثر خواهد گذاشت .
این واقعیت بایستی در قلبهایمان رسوخ کند که زندگی در صحنه ی این زمین خاکی اخری است و در نقطه ی اخر مرگ در کمین است .
مرگ بدون هیچ شک و تردید ی در لحظه ی معین خویش فرا می رسد و به جنگ و ستیز و صلح و ارامش هیچ ربطی ندارد .
مرگ ظالمان و ستمگران غیر از مرگ مومنان است . زندگی ظالمان شعاعی است از وحشت و ناامنی در لباس ارامش و سعادت دروغین و بعد از ان این صحنه ی هولناک مرگ.
انگشتی که روزانه بارها و بارها در نماز به یگانگی خداوند یکتا شهادت و گواهی می دهد ابا می ورزد کلمه ای در راه گردن نهادن بر حکم ستمگری بنگارد.
استاد شهید سید قطب