سفارش تبلیغ
صبا ویژن



گِلى آغشته با عطر بهشتى - متفرقه

   

 

تولد، لحظه‌ى آغاز زندگى آدمى نیست، آغاز فصلى نو در تاریخ اوست. پیش از تولد، پیشگویی‌ها و ریشه‌ها هستند، پیشگوییهایى بسانِ آبستنى ابرها قبل از آن که ببارند.

در زندگى زهرا علیهاالسلام، رازهایى است گشوده و رازهایى سر به مهر، همچون مرواریدى در صدف، خفته در بستر دریاچه‌اى زلال.

جستجوگر آغاز زهرا، درمى ماند، نمى تواند آغاز و ریشه ها را بیابد. پیشگوییها و سرآغازهاى این حضور بانوانه براى تمام بانوان تاریخ.

تنها محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم است که راز فاطمه را مى داند، راز آغاز، ظهور و ریشه ها را.

همه چیز از یک میوه در بهشت آغاز شد. از سیب و گلابى و از هر آنچه که در آن سرزمینِ جاودانه در دوردست روییده است؛ جهانى که جز پیامبران کسى آن را کشف نکرد.

فاطمه از آنجا آمد، دوشیزه اى از بهشت، «پَرى زمینى»، آن گونه که محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم وى را نامید. هنگام معراج، زهرا زاده شد در لحظه هایى دور از زمینِ پُر جاذبه، دور از ثقل مادّه، آنجا، نطفه کودکى بسته شد که به زودى در زمین متولّد مى شد.

عناصر سازنده‌ى او زمینى و ملکوتى بودند، گِلى آغشته با عطر مینو، عناصرى از نور آسمانى.

آیا همین راز آن نیست که هرگاه محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم دلش هواى بهشت مى کند زهرا را مى بوسد؟ عطرِ زهرا، عطر بهشت است، عطر سیب، عطر گلابى، بوى خوش نخل و همه ى میوه هاى جاودانه.



 

[ اخبار الدّول، قرمانى، چاپ بغداد، ص 87- ذخائر العقبى، طبرى، چ مصر، ص 36- ینابیع المودّة شیخ سلیمان، چ اسلامبول، ص 97- المستدرک، نیشابورى، چ حیدرآباد دکن، ج 3، ص 156- مقتل الحسین، خوارزمى، چ الغرى، ص 63- میزان الاعتدال، ذهبى، چ حیدرآباد دکن، ج 2، ص 26- منتخب کنزالعمّال، متقى هندى، چ حیدرآباد دکن، ج 13، ص 94- مفتاح النّجاح، بذخشى، ص 98- لسان المیزان، عسقلانى، چ حیدرآباد دکن، ج 4، ص 36- تاریخ بغداد ابى بکر بغدادى، چ مصر، ج 5، ص 87- نظم درر السّمطین، زرندى، ص 177- مجمع الزّوائد، هیثمى، چ قاهره، ج 6، ص 202. ] در این پدیده لطیف حضور دارند.


برشی از: یک آسمان پروانه،‌کمال السید ، ترجمه: حسین سیدی

برگرفته از: سایت تبیان



نویسنده » » ساعت 1:45 صبح روز پنج شنبه 89 خرداد 13

خدا عارف عاشق می خواهد نه مشتری بهشت روحی که پیام دارد نه مرید میطلبد نه عاشق. در رهگذر عمر چشم انتظار ایستاده است و وجودش ندائی است که آشنایی را میخواند وحیاتش نگاهی که در انبوه این صورتکهای مکرر وبی مسئولیت وبی انتظار وبی اضطرابی که بیهوده میگذرند چهره ی مانوس و محرم خویشاوندی را بیابد که بران موجی از حیرت افتاده است ودو نگاهش همچو دو کودک گم کرده مادر.در این دنیای بی پناه آواره اند
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن